دوستان عزيز سانسوريهاي قسمت پنجاهم امپراطور دريا را تقديمتان ميكنم از جانگ هوا شروع ميكنيم و سكانسي كه با باكيونگ قصد رفتن به چانگ هي دارد. در اين سكانس جانگ هوا وقتي ميفهمد كه يوم جانگ به چانگ هي براي ملاقات با گونگ بوك رفته است نگران ميشود و به اين خاطر از باكيونگ ميخواهد كه او را به چانگ هي ببرد. آنها شبهنگام در حال رفتن هستند كه با گروهي از سربازان روبرو ميشوند و در درگيري كه شكل ميگيرد يكي از سربازان جانگ هوا را زخمي ميكند. باكيونگ دست بر شانه هاي جانگ هوا ميگذارد و او را بلند ميكند با هم عكسهايي از اين سكانس ميبينيم

باكيونگ و جانگ هوا در جايي مخفي ميشوند

آنها در حال رفتن هستند كه سربازان آنها را ميبينند

جانگ هوا زخمي ميشود و باكيونگ دست روي شانه هاي او ميگذارد و بلندش ميكند

سكانس دوم كه دنباله همديگر ميباشد هنگامي است كه جانگ هوا مشغول فكر كردن ميباشد كه يوم جانگ به ديدارش ميايد تا به او بگويد كه قصد رفتن به جايي دارد و باكيونگ را به عنوان مراقب او ميگذارد  بعد از رفتن او نيز جانگ هوا در چند صحنه در حال فكر كردن ميباشد كه با هم ميبينيم

جانگ هوا در حال فكر كردن ميباشد

يوم جانگ و باكيونگ پيش او ميايند

جانگ هوا به رفتن يوم جانگ نگاه ميكند

جانگ هوا بازهم در فكر فرو ميرود

 

سكانس ديگر هنگامي است كه گونگ بوك قبل از بازگشت به چانگ هي به ملاقات جانگ هوا مرود و از او عذرخواهي ميكند كه در اين موقعيت بد تنهايش ميگذارد در ادامه صحبت آنها به ماجراي طولاني عشق آنها ميكشد و گونگ بوك از او ميپرسد كه چرا هميشه او را از خودش دور نگه داشته است ؟ جانگ هوا با چهره اي غم گرفته برميگردد و ميرود

جانگ هوا رويش را بازميگرداند و ميرود


سانسوريهاي لحظه اي هم داريم كه چند تايي را با هم مرور ميكنيم

چانگ گيوم ( برادر جانگ هوا ) و جانگ هوا در كنار هم

جانگ هوا در كنار امپراطور كوچك !

 

شاد باشید.